محل تبلیغات شما
 

 

واقعیت انست که پاکترین مجریان اقتصاد ایران یا به اختلاس گرفتار می شوند و یا وسوسه ان رهایشان نمیکند و یا خون دل می خورند و ناظر بدنامی و مورد اتهام ناپاکی اموالشان می شوند 

در این گفتار به زعم خود برانم تا علل انرا تحلیل کنم 

دلایل اصلی:

۱.اقتصاد دولتی .

در این اقتصاد چون موفقیت یا عدم موفقیت مجری در حقوق ماهیانه او تاثیر ندارد انگیزه ی عملکرد درست و بی شایبه به حد قابل توجه کاهش می یابد .بدیهیست وقتی شرکت دولتی به علت مدیریت غلط ورشکسته شود بازخواستی وجود ندارد و حقوق او سرجایش است و از رانت نفت برای جبران اشتباهات استفاده می شود دلیلی برای دقت بیشتر وجود ندارد

از طرفی با دستور مقامات بالاتر عواید مجموعه ای می تواند در جایی غیر از گسترش کار ان شرکت هزینه شود و بتدریج به نابودی کشیده شود

مضرات اقتصاد دولتی یک بحث مفصل را می طلبد

 

۲.فضای ایدیولوژیک زده ی اقتصاد.

در چنین فضایی وما مدیر کاربلد باهوش رشد نمی یابد بلکه مدیران از بین حداقل هایی که با نگاه ایدیولوژی خود را منطبق نشان داده اند انتخاب می شوند که وما بهترین های ممکن نیستند همچنین ااما بهره هوشی مناسب کار را ندارند.

۳.رانت نفتی یا دولت رانتیر

در این نوع اقتصاد معایب و محاسن یک تصمیم کلان قابل ارزیابی توسط بدنه رای دهنده نیست و هر کجا تصمیم غلط،بخشی از اقتصاد را تخریب کند با جایگزینی پول نفت جلو بروز ان تصمیم اشتباه به جامعه گرفته می شود و بدنه ی مالیات دهنده میزان فاجعه بار بودن ان تصمیم را اگرچه از طریق رسانه ها می شنوند لکن لمس عینی نمی کنند و فشار افکار عمومی در حد یک گله درگوشی باقی می ماند و تصمیم ساز را به چالش جدی نمی کشاند

 

۴.کمبود معنویت در بین مدیران.

نوع مدیریت در هر جامعه ای به گونه ایست که وما باید دست مدیر باز باشد تا انعطاف لازم در مواجه های روزمره یا دراز مدت را داشته باشد به همان دلیل بودجه ای در دست اوست که توان صرف حداقلی یا حداکثری را دارد .اگر کسی اعتقاد قلبی به حرام و حلال نداشته باشد در چنین مواقعی امکان دستبرد به بخشی از سرمایه در اختیار را دارد

ضمن اینکه نبود سیستم مدون الکترونیکی در بوروکراسی ،مراودات اداری صورت به صورت است و امکان زند و بند را برای دو طرف که فاقد بعد معنوی هستند فراهم می کند .این امور در دستگاه هایی چون شهرداری ها و قضات که قانون امکان تصمیم از یک حداقل و حداکثر را داده بیشتر است مثلا شهردار می تواند جریمه ی ساختمان را قانونا با ضریب یک تا سه اعمال کند اینکه کدامیک اعمال شود به میزان اعتقاد ایمانی او و یا در صورت فقد عنصر معنویت به زند و بند با ذینفع ان بستگی دارد

 دلایل فرعی:

۱.حس ناخوشایند "همه اینگونه اند"

متاسفانه به نام شفافیت خبر های در جامعه نشر می یابد که اعتماد جامعه به خوشنامترین های نخبگان ی را سلب کرده است . روزی که فردی شاید از سر دلسوزی ،از تقسیم معادن و کارخانجات کشور بین معنوی ترین نخبگان دینی ی کشور خبر داد باید حدس زده میسد که دیگرا مدیران هم با این نگاه که "چرا ما نه ؟"چوب حراج به اموال در دستشان بزنند و چون موارد بعدی بروز و ظهور کرد .دیگرانی یافت خواهند شد که به صورت رقابت مشمیز کننده هر انچه به چنگشان می اید متعلق به خود بدانند.البته دو دلیل فوق الذکر "اقتصاد دولتی" و "فقد بعد معنوی و خداباوری" در این عامل بسیار موثر است

 

۲.عدم برخورد بدون تبعیض و فوری توسط قوه قضاییه .

هر مدیر میانی را تحریک می کند ابتدا با فرد موثری در راس تعامل داشته انگاه مفسده ای جدید را رقم بزند

 

۳.افشاگری های عوام فریبانه و پوپولیستی.

وقتی مدیر ارشدی بدون اینکه توضیح دهد تسهیلات بانکی با ارقام بالا به درستی باید به کارافرینان بخش خصوصی تعلق گیرد و این یک روش اقتصادی درست است تا بتوان برای کسانیکه عقل معاش ندارند و پول افرینی را بلد نیستند محیط کار ایجاد کنند.شروع به مثلا افشاگری با ارقام نجومی می کند هر نابلد پایین دستی را مجاب می کند که او نیز از این نمد بی در و پیکر کلاهی برای خود بسازد

 

۴.دوران گذار.

در جوامع در حال توسعه تا ترک کامل حالت سنتی و ورود به سبک مدرنتر و به روز شده ی اقتصادی و رسیدن به توسعه همه جانبه پایدار ،بخشی از این فساد ها طبیعت دوران گذار است البته طولانی شدن ان به نخبگان بالای تصمیم ساز مرتبط است که با حرکات سینوسی و فراز و فرودهای ممتد نگاه راهبردی به خصوصی سازی اقتصاد در کمترین زمان ندارند و بیشتر بصورت یک تاکتیک لحظه ای به ان نگاه می کنند

البته که برجسته سازی اغراق آمیز توسط رسانه های مغرض داخلی و خارجی نقش قابل تاملی در دوران گذار دارند

۵.عدم رقابت سالم.

در جوامعی که احزاب فعال نیستند شفافیت مالی معنی مخصوص به خود را از دست میدهد بخصوص که رقابت جناح ها در ایران بیشتر عنصر ایدیولوژیک دارد نه اقتصاد، بنابر این هر گونه "افشاگری درست" توسط جناح رقیب در جار و جنجال های نگاه ایدیولوژیکی مبتلابه جامعه که مدافعان را بین حفظ دین یا استحاله ی دین مستاصل میکند رنگ می بازد و هواداران اولویتشان از اقتصاد به حفظ ارمان های ایدیولوژی تغییر فاز میدهد.هر جناحی هم می داند در ایام انتخابات با بولد کردن افکار ایدیولوژی خود می تواند افکار عمومی را بخود جلب کند و نگرانی چندانی بابت مفسده ها و یا تصمیمات غلط اقتصادی گذشته خود ندارد

۶.حقوق های بالای مدیران .

مدیران میانی و بالادستی چون حقوق با اختلاف فاحش با عامه ی جامعه دریافت می کنند نگران دوران خروج از قدرت و برگشت به جامعه را ندارند چه انکه تصمیمات غلطشان اگرچه عامه مردم را مستاصل می کند لکن انها عواقب اقتصادی تصمیم خود را بواسطه درامد بالا حتی در دوران بازنشستگی لمس نخواهند کرد و نگران اینده خود و فرزندانشان نیستند

 

دلایل دیگری نیز قابل شمارش است .البته که اعتقاد به خدا و اخرت تا حد بسیار زیادی می تواند میزان مفسده را کاهش دهد اینکه چرا چنین عنصر مهمی تا این حد استحاله و کمرنگ شده بحث جداگانه ای می طلبد .

اینکه در واقعیت می توان به امید عنصر معنوی ،سیستم را رها کرد و سیستم درستی برای هر شرایط معنوی یا غیر معنوی طراحی نکرد ؟پاسخ منفی است

سیستم اداری و دولتی ما باید با روزامد ترین تکنولوژی دنیا تغییر نماید

حسین رضای

فهم هرمنوتیکی از دین

واژه ی کلیذی:«الینگی »،دردی نهفته

تمدن اسلامی،ظرفیت ها و آسیب شناسی آن(۲)

اقتصاد ,های ,تصمیم ,  ,کند ,یک ,می کند ,می تواند ,در این ,و یا ,خود را

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

گاه نوشت های دلم السلام علیک یا امیرالمومنین علیه السلام